چرکنویس مصطفی

یادداشت‌های پراکنده درباره موضوعات مختلف و نامرتبط

چرکنویس مصطفی

یادداشت‌های پراکنده درباره موضوعات مختلف و نامرتبط

آهسته و پیوسته

یه زمانی رفتم اردو جهادی. داشتیم یه جا رو با کلنگ می‌کندیم. کلی زور میزدیم و سعی میکردیم محکم کلنگ بزنیم که زمین زودی کنده بشه. کلی خسته شدیم و هنوز خیلی مونده بود. یکی از روستایی ها اومد. کلنگ رو از ما گرفت. شروع کرد خیلی آروم و بدون اینکه خیلی زور بزنه تیکه تیکه زمین رو کند و با ته کلنگ خاک و گل رو هل میداد یه طرف دیگه. اونجا بود که به هم نگاه میکردیم و آهسته و پیوسته رو فهمیدیم.


یه داستان دیگه اینکه تصمیم گرفته بودم حرف حاجی لک رو انجام بدم. حرف حاجی لک این بود که تا چهارماه بایستی روزانه نیم ساعت بدوی و بعد از این میتونی هفته‌ای دو یا سه بار فقط بدوی. خیلی سخت به نظر میومد. خیلی حوصله سر بر بود. تا اینکه بالاخره یه روز شروع کردم. یادمه هفته اول بیشتر از ربع ساعت نمیتونستم بدوم. ول میکردم. بعدش تا یه چند روز ۲۰ دقیقه ش کردم. بعد از دو هفته  به ۳۰ دقیقه رسید. بعد از یک ماه هم برام آب خوردن شده بود. اصلا تفریح اصلی من شده بود همین دویدن. توی اون نیم ساعت عشق میکردم و آهنگم تو گوشم بود. وقتی چهارماه تمام شد، یه روز رفته بودم کوه صفه. اونجا خب جاده داره برای کوهپیمایی و شیبش هم نسبتا زیاده. امتحانی شروع کردم دویدن، تا اینکه رسیدم به ته جاده کوه پیمایی. وقتی رسیدم بالای کوه (تقریبا قله بود) باورم نمیشد که چطور اینقدر راحت با نیم ساعت دویدن این قدر توانمند شدم که میتونم حالا توی کوه هم بدوم.


از طرف دیگه کلی کار هست که هیجانی انجام دادم. مثلا دیوانه وار برنامه نویسی میخوندم. پایتون رو دیوانه وار یاد میگرفتم. زور میزدم. شبها کم میخوابیدم. اما به یک هفته نمی‌رسید که زده می‌شدم ازش و پروژه‌ای که توی سرم بود رو رها می‌کردم. یا می‌نشستم ویدیو یوتیوب می‌دیدم که آره برنامه‌نویسی بدرد نمیخوره و هوش مصنوعی اومده خودش کد میزنه و از این حرف‌ها که یه آدم ناامید میزنه.

یا شروع میکنم مثل دیوانه‌ها نروژی و آلمانی و این چیزای بدرد نخور رو یاد میگیرم (مال چند سال پیشه البته الان عاقل شدم).


نتیجه اینکه هر وقت آروم آروم رفتم جلو لذت بردم و یه چیزی هم نصیبم شد. هر وقت تند و هول هولکی یه کاری کردم اولا ازش زده شدم دوما هیچی ازش یادم نمونده.


ریاضی در یک سال!

کل ریاضی که مدرسه در ۱۲ سال درس میده رو میشه در یک سال آموزش داد.

یک سال هم تمرین و حل مساله.

بعد دیگه خود یارو میشه پروفسور.

رشته اقتصاد بخونم یا نه؟

نه!

نخون احمق!

هیچی یادت نمیگیری تو دانشگاه و بیکار میمونی!

یا برو سربازی و بعدش در حین سربازی مهارت آموزش ببین و بعد برو سرکار.


یا اینکه اگر دوست داری چیزی از اقتصاد سرت بشه برو System Dynamics بخون که البته همه جا نه فقط اقتصاد کاربرد داره.

بعد کلی منو دعا میکنی.

چطور برنامه نویسی یاد بگیریم؟

۱. با پایتون شروع کنید.

۲. نیازی نیست همه پایتون رو یاد بگیرید.

۳. یه برنامه با رابط کاربری گرافیکی بسازید (GUI).

۴. یه برنامه یوتیوب دانلودر بسازید.

۵. حالا C رو یاد بگیرید (باز هم میگم نیاز نیست همشو یاد بگیرید).

۶. حالا JavaScript و مشتقاتش مثل React و Angular


۷. حالا هر چی یاد گرفتید رو بریزید تو سطل آشغال.

۸.برید سراغ برنامه‌های متن بازی که دیگران نوشتند و کامل برنامه رو مطالعه کنید و یا ویرایش کنید.

۹. بعد از ۲ یا ۳ سال تبدیل به Senior میشید.